کجایِ این شهر خانه کرده‌ای 
دلِ بی قرار
به نجوایِ کدام ترانه خفته‌ای
به عطرِ کدام گریبان خزیده‌ای
و به بارانِ کدام ابر باریده‌ای

هیچ‌جا نمی‌توان تو را یافت
هیچ‌جا نمی‌توان تو را دید

چون مرگی که دستِ رد به سینه‌ی آدمی زند
دور از تو هیچ چیز
به سانِ قبل
در جایِ خود نخواهد بود


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها